عکسهای جا مانده ی نیلا کوچولو از سال 1393

عزیزم این اولین عکس واضحی بود که تا قبل از بدنیا اومدنت ازت داشتم و چه قدر هم دوستش داشتم.... عزیز مامان اینجا 25هفته هستش و 700گرم هم وزنشه.....

نیلای من در محرم 1393 ...... مامانی این لباسهارو دایی رضا برات خریده بود .....

الهی فدات بشم مامانی... چقدر پاک و معصومی

اینجا هم داری میری حموم و لخت شدی......

اینجا هم داری با دایی رضا بازی می کنی .... وقتی می ری رو گردن از ذوقت می خوای پرواز کنی!!!!

 مامانی تورو به این شکل می خوابونیم ...دورت یه پتو می پیچیم و بعد از کمی تکون دادن می خوابی... وقتی هم که خیلی خوابت میاد اینطوری به یه سمتی خیره می شی و به خواب ناز میری.....

اینجا هم خونه ی مامانی هستیم و پستونک به دهن خوابت برده عزیزم.... همش به این فکر می کردم که چه طوری از پستونک بگیرمت ...ولی دختر عاقل من از شش ماهگی به بعد دیگه خود به خود از پستونک بدش اومد.... آآآآآآفرین دختر نازم

این توپهارو خاله برات خریده بود و تو خیلی دوستشون داشتی .... داشتی با توپها بازی می کردی که یه دفعه دیدیم اینجوری شدی و ما هم از فرصت استفاده کردیم و سریع ازت عکس گرفتیم.....!!!!!!

 اینم آقا ا‌‌‌ئلمان... پسر دوست بابا آقا مجتبی هستش که از تو سه ماه هم کوچکتره!!!!!

اینم عکسهای دختر نازنینم.... عزیزم امیدوارم خوشت بیاد... عزیزم امروز ساعت 2 بعد از ظهر از آتلیه وقت گرفته بودم که رفتیم و کلی عکس خوشگل ازت گرفتیم ...به زودی عکسهای نازت رو توی وبلاگت می بینی.....

                                       خیلی دوستت دارم عشق من