سیسمونی نیلا جونم
نیلای خوشگلم می خوام برگردم یه کم عقب تر، اون موقع که هنوز بدنیا نیومده بودی و توی دل مامان بودی... لحظه شماری می کردم برای بدنیا اومدنت... می خواستم زودتر بغلت بگیرم و از ته دل ببوسمت و بشی همه کسم.... ولی هنوز یه چند هفته ای مونده بود که بدنیا بیای و ما هم تمام تلاشمون رو می کردیم که بتونیم یه اتاق خوشگل برات درست کنیم ... حالا می خوام عکسای سیسمونی رو برت بذارم تا ببینی و لذت ببری. موافقی عزیزم؟؟؟!!! پس با هم می بینیم.....
مامانی امیدوارم خوشت اومده باشه.....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی